بایدن خاورمیانه با ثبات میخواهد؛ نتانیاهو منطقه متزلزل!
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۳۲۳۱۰
فرارو- کریس دویل به عنوان کارشناس در کمیته امور خارجی در پارلمان بریتانیا در مورد روابط بریتانیا با کشورهای خلیج فارس توضیحات کارشناسی ارائه کرده است. او تقریبا به تمام کشورهای خاورمیانه سفر کرده است. او اعضای هیئتهای متعدد پارلمانی بریتانیا را در سفر به کشورهای عربی سازماندهی و همراهی کرده است. اخیرا او یک هیئت پارلمانی را در اکتبر ۲۰۲۲ میلادی به کرانه باختری برده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، روابط آمریکا و اسرائیل در مرکز دیدگاه واشنگتن از منطقه قرار دارد. این وضعیت از سال ۱۹۶۷ میلادی زمانی که اسرائیل برتری نظامی خود را بر کشورهای عربی همسایه نشان داد مشهود بوده است.
ایالات متحده برای تقویت این امر بیش از هر کشور دیگری از پایان جنگ جهانی دوم به اسرائیل کمک کرده است. دولت اوباما روابط پرتنشی با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل داشت. با این وجود، کماکان این اقدام را ایدهای مناسب میدانست که کمک نظامی امریکا به اسرائیل ادامه یابد چنان چه کمک ایالات متحده به اسرائیل در فاصله سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸ میلادی ۳۸ میلیارد دلار بود.
با این وجود، علیرغم وجود رابطه استراتژیک و تزلزل ناپذیر بین دو کشور اغلب به نظر میرسد این رابطه بسیار متزلزل است. به نظر میرسد اکنون تزلزل در رابطه میان امریکا و اسرائیل احساس میشود. علیرغم آن که بایدن خواستار ارامش و ثبات در خاورمیانه است اسرائیل متحد اصلی امریکا اوضاع را متزلزل میکند. رهبران اسرائیل بر واشنگتن فشار میآورند تا در قبال ایران رفتاری سختگیرانه از خود نشان دهد.
پرسشی که از سوی مفسران مطرح میشود این است که آیا نتانیاهو و جو بایدن میتوانند در مورد این پرونده به گونهای با یکدیگر به اجماع نظری برسند که در مورد مسئله فلسطین وجود ندارد. ایالات متحده از متحداناش انتظار دارد که بی، چون و چرا از واشنگتن تبعیت کنند. این نقشی نیست که سران اسرائیل دوست داشته باشند ایفا کنند.
متهورانهترین اقدام احتمالا زمانی بود که نتانیاهو در سال ۲۰۱۵ میلادی از یک سخنرانی در کنگره برای لابی کردن علیه توافق هستهای با ایران استفاده کرد. بسیاری در دولت اوباما نتانیاهو را در حال مبارزه با ایالات متحده و نه با ایران قلمداد کردند.
برای اسرائیلیها، اما این نشانه دشمنی نتانیاهو با دموکراتهای امریکا بود. با این وجود، میتوان پرسید اگر امنیت اسرائیل تا این حد به نیروی نظامی و اقتصادی آمریکا گره خورده چرا نتانیاهو رویارویی با متحد خود را انتخاب کرد؟ تضعیف این رابطه مطمئنا تهدیدی برای امنیت اسرائیل است.
آیا نتانیاهو اکنون از سال ۲۰۱۵ میلادی درسی آموخته است. روی این موضوع حسابی باز نکنید. بایدن و نتانیاهو به خوبی یکدیگر از جمله نقاط قوت و ضعف شان را میشناسند. در مقابل، نتانیاهو و اوباما در سال ۲۰۰۷ میلادی برای نخستین بار یک سال پیش از اولین پیروزی اوباما در انتخابات با یکدیگر دیدار داشتند. روابط آمریکا و اسرائیل در حال حاضر یک کیسه مختلط است. نکته مثبت برای اسرائیل این است که ایالات متحده از نظر حمایت نظامی از اسرائیل عقب نشینی نمیکند.
در ماه ژانویه، ایالات متحده و اسرائیل بزرگترین مانور نظامی مشترک خود را برگزار کردند. هم چنین، یک رزمایش نظامی در نوامبر گذشته صورت گرفت که پروازهای نظامی دوربرد را شامل میشود و به طور علنی با هدف ارسال پیام به ایران بود. این مانورها میتوانند محصول عصبانیت بایدن از ارائه تجهیزات نظامی ایران به روسیه هستند.
در مقابل، در مورد مسئله فلسطین ایالات متحده از دست اسرائیل عصبانی است. مقامهای امریکایی احساس میکنند نتانیاهو پیامهای امریکا را در این مورد نادیده گرفته و به راحتی به خواستههای شهرک نشینهایی که شرکای دولت ائتلافی اش هستند تن داده است. "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده فکر میکرد که سفر وی به اسرائیل برخی از طرحهای شهرک سازی و تخریب را خنثی کرده خواهد کرد. با این وجود، انتظار او محقق نشد.
نتانیاهو و همکاران اش به شدت پای شان را روی پدال گاز گذاشته اند. شهرکهای یهودی نشین یکی پس از دیگری ساخته میشوند. شهرک نشینها طبق قوانین اسرائیل قانونی میشوند و اجرای پروژه هفت هزار واحد شهرک در شرف تصویب است.
آمریکا و اسرائیل اهداف بلند مدت بسیار متفاوتی دارند. اسرائیل توقع دارد امریکا در مورد مسائل مرتبط با خاورمیانه از رویکرد آن کشور حمایت کند و با استفاده از حمایت امریکا دیدگاه خود را در مورد منطقه دیکته کند. برای مثال، این که امریکا به جنگندههای اسرائیلی اجازه دهد تا اهداف خود در منطقه را با آگاهی کامل درباره حضور نیروهای امریکایی در آن مناطق بمباران کند.
با این وجود، رهبری فعلی اسرائیل سناریوی دور شدن امریکا از اسرائیل در نظر دارد. نتانیاهو همواره رابطه نزدیکی با پوتین رئیس جمهور روسیه داشته است و حتی این رابطه را اکنون نیز حفظ کرده است. اسرائیل و چین رابطه بسیار نزدیکی دارند بسیار نزدیکتر از آن چه واشنگتن میخواهد.
با این وجود، اگر یک موضوع وجود داشته باشد که سیاستمداران امریکایی در سالیان اخیر بر روی آن توافق نظر داشته اند آن موضوع لزوم عقب نشینی امریکا از خاورمیانه و توجه بیشتر به اقیانوس آرام به ویژه مسئله چین است. بایدن نیز همانند اوباما نمیخواهد غرق در مسئله فلسطین شود. گزینه ارجح بایدن در مورد ایران امیدواری درباره گشایش دیپلماتیک است.
بلینکن هفته گذشته به صراحت گفت که مذاکرات به جایی نمیرسد، اما درها همیشه به روی "دیپلماسی رو به جلو" باز است. او افزوده بود: "خیلی چیزها بستگی به این دارد که ایران چه میگوید و چه میکند و این که آیا تعامل میکند یا خیر".
ایالات متحده و متحدان اروپایی آن کشور نمیتوانند جنگ با ایران را به ویژه به دلیل مسئله اوکراین تحمل کنند. اسرائیل نیز به سختی میتواند درگیری را تحمل کند. به نظر میرسد سرمایه گذاران در اسرائیل تا حدی به دلیل نبرد بزرگ نتانیاهو بر سر سرنوشت دادگاه عالی آن کشور در حال خارج ساختن پولهای شان از اقتصاد اسرائیل هستند. صحبت از امکان بروز درگیری با ایران تنها موجب تسریع فرار مالی از اسرائیل خواهد شد.
رئیس سیا به تازگی اعلام کرده که باور ندارد ایران هنوز در مورد ساخت تسلیحات هستهای تصمیم گرفته باشد. با این وجود، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشخیص داده که برنامه غنی سازی اورانیوم ایران به خلوص ۸۴ درصد رسیده و از لحاظ نظری ایران در مدت زمانی کوتاه میتواند به سلاح هستهای دست یابد.
ایران این موضوع را رد کرده و مدعی است که در عرصه غنی سازی از ۶۰ درصد فراتر نرفته است. در همین حال، برنامه موشکی آن کشور در حال پیشرفت به سوی دستیابی به توانایی حمل سلاح هستهای است. تنها هفته گذشته بود که ایران از موشک کروز پاوه خود رونمایی کرد موشکی که قابلیت رسیدن به اسرائیل را دارد.
اگر ایران در غنی سازی پیشرفت کند و برنامه حرکت به سوی ساخت سلاح هستهای را از سر بگیرد بایدن در موقعیت دشواری قرار خواهد گرفت. این امکان وجود دارد که دولت بایدن مجبور شود خود را در موضع تهاجمی تری قرار دهد. واشنگتن در حال تشدید لفاظیهای خود در قبال ایران است و احتمالا هدف از این کار بازدارندگی میباشد.
سخنان اخیر "تام نایدز" سفیر امریکا در اسرائیل سمفونیای گوش نواز برای نتانیاهو بود. همزمان بایدن نیز گفته که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای امریکا صرفا نظاره گر رویدادها نخواهد بود. او گفت تمام گزینهها روی میز است.
ایران به خوبی از بحران سیاسی و اقتصادی اسرائیل آگاه است. هم چنین، ایران بخوبی میتواند عدم تمایل بایدن به جنگ را ببیند. آیا ایران سعی خواهد کرد از این موضوع استفاده کند؟ شاید. البته تهران گزینههای بسیار بهتری در جبهه دیپلماتیک نسبت به هر سناریوی نظامی دیگری دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: ثبات خاورمیانه روابط آمریکا و اسراییل ایالات متحده سلاح هسته ای آن کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۳۲۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند.
وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی